گروه خبرنگاران افتخاری / مجتبی عبدالرحیمخان: یازدهمین نشست از سلسله نشستهای صهیونیسمشناسی با عنوان بهایئت و اسرائیل و شیطانپرستی، عصر پنجشنبه 30 اردیبهشتماه، با حضور سیدکاظم موسوی پژوهشگر فرقههای انحرافی و هادیزاده پژوهشگر شیطانپرستی برگزار شد.
به گزارش خبرنگار افتخاری خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، در ابتدای این نشست استاد سیدکاظم موسوی در زمینه بهائیت و صهیونیسم اظهار کرد: صهیونیسم در مقابل خود جریانی دارد به نام شیعه، صهیونیسم میخواهد جهانی شود و شیعه میخواهد حکومت صالحان را در زمین برپا کند. به همین خاطر مدام در حال مقابله کردن با اوست. یهود به دنبال این که نگذارد امام دوازدهم شیعیان پا به عرصه وجود بگذارد همه کاری کرده است. ولی بعد از غیبت کبری امام زمان(عج) یهود دیگر ندانست که به دنبال چه و در کجا باید بگردد. بنابراین شروع کرد به پیاده کردن طرفندهای مختلف که یکی از آنها بحث امام زمانسازی بود. زیرا شیعه توانسته با دو فاکتور اساسی تا به امروز ادامه حیات دهد.
وی در ادامه گفت: یکی بحث استقامت و ایستادگی و ایثاری است که از عاشورا گرفته و دیگری بحث امید و حکومت صالحان. به همین خاطر امروز هجمههای مختلفی را علیه عاشورا و نیمه شعبان میبینیم.
موسوی در مورد چگونگی شکلگیری جریان بهائیت گفت: حدود 170 سال پیش بعد از مرگ دومین رهبر مکتب شیخیه که جانشینی برای خودش معرفی نکرده بود 38 نفر مدعی نیابت و امام زمانی میشوند که یکی از آنها علی محمد باب (سید علی محمد شیرازی) است. این ادعا هم به یکباره شکل نمیگیرد بلکه این شکلگیری توسط دو قدرت آن روز که هر دو نیز ابزار صهیونیسم جهانی هستند یعنی روسیه تزاری و انگلستان صورت میگیرد. آنها در مقابل مهدی شیعه، یک مهدی کذایی ساختند. این در راستای همان هدف یکپارچه شدن و جهانی شدن آنها بود. علی محمد باب طی شش سالی که از ادعایش تا اعدامش به دست امیرکبیر طول کشید حدود شش بار ادعای خودش را تغییر داد، از ادعای امام زمانی تا ادعای خدایی.
وی افزود: سه سال بعد از اعدام علی محمدباب به حکم مراجع، میرزا حسینعلی نوری، یکی از حواریون باب، مدعی جانشینی باب میشود که از اینجا جریانی به نام بهائیت شکل میگیرد. کسانی که به باب گرویده بودند عمدتا" یهودی بودند، یا یهودیهای کاشان بودند یا یهودیهای همدان. بعد از یهودیها تعداد کمی مسیحی بودند و بعد از اینها عمدتا" زرتشتی بودند که بهخصوص یهودیان در دوره بهائیت و گسترش و توزیع آن و جذب افراد جدید نقش بسزایی داشتند؛ و اگر مسیحی یا زرتشتی میبینیم که به بهائیت گرایش پیدا کرده عمدتا" یهود باعث آن شده است. اینها ابتدا در بغداد زندگی میکردند ولی به علت اقدامات خصمانه و ترورهایی که علیه حاکمیت وقت آنجا داشتند آنها را به سمت ترکیه امروز و سپس به عکاء تبعید میکنند. از روزی که بهاء الله (میرزا حسینعلی نوری) به عکاء تبعید شد مأموریت خود را در ارتباطگیری جدی با یهود آغاز کرد.
صهیونیسم در مقابل خود جریانی دارد به نام شیعه، صهیونیسم میخواهد جهانی شود و شیعه میخواهد حکومت صالحان را در زمین برپا کند. به همین خاطر مدام در حال مقابله کردن با اوست. یهود به دنبال این که نگذارد امام دوازدهم شیعیان پا به عرصه وجود بگذارد همه کاری کرده است. ولی بعد از غیبت کبری امام زمان(عج) یهود دیگر ندانست که به دنبال چه و در کجا باید بگردد... |
وی در ادامه بیان کرد: بعد از مرگ بهاء الله پسرش میرزا عباس(عبدالبهاء) جانشین او میشود. او به صورت بسیار جدی و ویژه توانست نقش بسیار مطلوبی را در راستای تشکیل دولت صهیونیسم در منطقه ایفا کند. جنگ که اتفاق میافتد، عبد البهاء ضمن جنگ به طور جدی به جاسوسی برای انگلستان میپردازد. به گونهای که پس از پیروزی دولت انگلستان عبدالبهاء مفتخر به درجه «سـِر» میشود. جالب است که انگلستان هر موقع که کسی توانسته ضربه جدی به پیکره اسلام و مسلمین بزند از او به طور جدی قدردانی کرده. یکی از آنها عبدالبهاء بود و یکی نویسنده کتاب آیات شیطانی. تنها به این دو نفر درجه «سـِر» داد.
استاد کاظم موسوی در ادامه بحث ارتباط بهائیت با صهیونیسم بیان کرد: پس از مرگ عبدالبهاء، نوه دختریاش شوقی افندی جانشین او میشود. او به طور جدیتری به بسترسازی در راستای تشکیل دولت اسرائیل میپردازد. به گونهای که تمام سرمایهای که بهائیان از ایران و برخی نقاط دیگر جهان به سمت او گسیل میداشتند او برای خرید زمین از فلسطینیها و در راستای تشکیل دولت اسرائیل خرج میکرد. شوقی افندی جریان بهائیتی را که در حد یک مسلک و آئین بود با حمایت صهیونیسم جهانی تبدیل به سازمان میکند که این سازمان هم کاملا" در جهت منافع صهیونیسم جهانی است. پس از سال 1947( سالی که سازمان ملل رسما" تشکیل کشور غاصبی به نام اسرائیل را تأیید میکند) تنها چند روز بعد از به رسمیت شناخته شدن اسرائیل، دولت اسرائیل بهائیت را به رسمیت میشناسد و به این صورت این دو یکدیگر را ساپورت میکنند و به همین خاطر است که مرکز تشکیلات بهائیت در اسرائیل قرار گرفته است.
این محقق و پژوهشگر جریان بهائیت با اشاره به تعبیر صحیح امام در مورد بهائیت که آن را مولود صهیونیسم جهانی میدانست ادامه داد: بعد از تشکیل اسرائیل و موساد، تقریبا" 60 تا 70 درصد بهائیانی که در سطح ایران و جهان هستند مأمور مستقیم موساد میشوند. علتش هم این است که تشکیلات بهائیت به صورت هرمی است که در رأس آن سرکردهها هستند و در قاعده آن جامعه بهائی که حدود 90 درصد آنها گمراهند و نمیدانند که در چه راهی وارد شدهاند و این سرکردهها هستند که میدانند چگونه از آنها استفاده کنند. آنها در ضیافت 19 روزه خود وظیفه دارند که هر اطلاعی که از سطح جامعه به دست میآورند به ناظم ضیافت ارائه دهند. ناظم نیز اطلاعات مفید را به مسئول بالاتر خود میدهد و همینطور ادامه مییابد تا میرسد به تشکیلات مرکزی بهائیت در ایران که این تشکیلات نیز اطلاعات را به کانادا و سپس به اسرائیل انتقال میدهد. این سیستم جمعآوری اطلاعات تشکیلات بهائیت است.
وی در ادامه بیان کرد: این ابزار و بازوی پرتوان اسرائیل در هر کشوری که باشد مخلّ امنیت آن کشور است. علتش هم این است که آنها اعتقادی به وطن ندارند و جهان وطنی فکر میکنند و به این ترتیب هویت ملی ما را در معرض خطر قرار میدهد. آنها یک بحثی دارند به نام ترک تعصب یعنی شما حق نداری هیچ تعصبی نسبت به خانواده، میهن و هویتت داشته باشی و به این صورت بهائیت هویت ملی ما را نشانه گرفته است. بهائیت یک جریانی است که صهیونیسم جهانی درون شیعه قرار داد تا با آن مقابله کند و نگذارد شیعه سازمان خودش را مقتدرانه شکل دهد، که این جریان با پیش قراولی روسیه تزاری شکل گرفت و توسط انگلستان هدایت شد، به مرور به دست آمریکا رسید و امروز در اختیار اسرائیل است.
در بخش دوم این نشست، استاد هادیپور در زمینه شکلگیری جریان شیطانپرستی اظهار کرد: انگلستان کشوری است که در قرون گذشته دائما" به دنبال استعمارگری بوده است. انگلستان در همین راستا آفریقا را مستعمره خودش کرد و مسلما" در جریان استعمارگری یکسری رفت و آمدهایی بین دو کشور انجام میگیرد. از جمله این رفت و آمدها بردههای آفریقایی بودند که اینها یک محدودهای را در این کشور برای زندگی خود در نظر گرفتند که حداقل کنار همنوعان خود باشند و در آنجا به اجرای مراسمات مخصوص خود پرداختند که در این مراسم اعمالی مثل خوردن خون، قربانی کردن یک حیوان، رقص و آوازی که نت آن هماهنگ با رپ و راک امروزی بود ،و احضار ارواح انجام می گرفت که مسلما" اینها کارهایی بود که جذاب بود به خصوص برای جوان انگلیسی که هیچ پایه دینی و مذهبی ندارد. این مراسم جوانهای شهر را مجذوب می کرد که از جمله این جوانها فردی بود به نام «آلیستر کراولی».
وی در مورد سوابق آلیستر کراولی گفت: مسلما" آفریقاییها به راحتی هر کسی را در بین خود راه نمیدادند مگر اینکه فیلترهای خاصی را بگذراند که البته آلیستر کراولی این فیلترها را رد کرد. او کسی است که در 14 سالگی مرتکب قتل میشود. در 19 سالگی میتواند احضار ارواح و مراسم نوشیدن خون را برگزار کند. در 21 سالگی سالنهای اصلی شهر در اختیارش بود. در 30 سالگی تبدیل به یک شخصیت شد و تقریبا" شهر لندن و شهرهای بزرگ اروپا را در قبض? خودش داشت. که اصولا" انگلستان کشوری است که به دنبال چنین استعدادهایی می گردد که خوب را بد کند و بد را بدتر. یکسری جوان جذب کراولی و کارهایش می شوند، اشعارش را با نتهایی که مربوط به آن قبایل آفریقایی بود میسرایند که اینجا ابتدای رپ و راک است و همچنین ابتدای شکلگیری شیطانپرستی. که بهرهگیری و الگوی اصلی آن از چنین قبایلی بوده است.
استاد هادیپور سپس به بحث شیطانپرستی نوین (Satanism) پرداخت و گفت: بعد از مرگ کراولی که خرج زیادی شده بود تا فرهنگ و عقیده و اشعارش ترویج پیدا کند باید کسی جانشین او میشد. انگلستان به کمک آمریکا و سران لابی صهیونیستها به دنبال فردی گشتند که این قابلیت را داشته باشد. آنها باید کسی را پیدا میکردند که طینتی خشن و خبیث داشته باشد و از طرفی برای سازماندهی خوانندگان رپ و راک حداقل از دستگاههای موسیقی سر درآورد. آنها فردی را انتخاب میکنند به نام "آنتوان إس زاندر لاوِی" که یک یهودی درجه یک است یعنی هم مادر و هم پدرش یهودی هستند. او در 10 سالگی از خانه فرار کرده و در 12 سالگی در یک سیرک شروع به کار میکند، کار او تمیز کردن طویله اسبهاست، یعنی سرخوردهترین فرد در یک سیرک. 18 سالگی یک رابطه نامشروع و 19 سالگی یک فرزند نامشروع دارد. در 21 سالگی مرتکب یک قتل میشود و در 23 سالگی مسئول دفتر رئیس پلیس کنتاکی! و به این صورت چنین فردی با چنین عقبهای استعدادش شناسایی شده و در راه قرار می گیرد و سپس چنین سمتی را دریافت می کند. او دو کتاب ارائه می دهد به نامهای «کتاب مقدس شیطانپرستی» و «آیین مقدس شیطانپرستی».
کلیسای شیطان پرستی یک مجموع? کامل است. اگر ما در سی سال اخیر برای مساجدمان کانون درست کردیم که کارهای آموزشی و فرهنگی و تربیتی انجام دهیم، کلیسای شیطان پرستی هم درمانگاه دارد هم بیمارستان هم آرایشگاه هم سینما که موجودات شیطانی درست میکند. آنان از طریق سینما و فیلم هایشان هم از لحاظ مادی خود را تأمین می کنند و هم تفکر خود را اشاعه میدهند مانند فیلم مومیایی... |
وی در ادامه، ترجمه قسمتهایی از کتاب مقدس شیطانپرستی را بیان کرد: «شیطان نمایند? زیاده روی به جای پرهیز است» فردی که این کتاب را نوشته اسلام ما را به خوبی آنالیز کرده که چگونه به آن ضربه بزند. حدود 12000 کلیسای شیطان در جهان وجود دارد. مراکز اصلی کلیسای شیطان در هند و پاکستان و چین است که وقتی سیر تردد افراد را به این کشورها به بهانه های مختلف می بینیم به عمق قضیه پی میبریم. در جای دیگری از این کتاب بیان می کند «شیطان نشان می دهد که نیروی زندگی هستی(دنیا)، در دالان مرگ قرار دارد!» وقتی به آمار خودکشی در اروپا و آمریکا نگاه می کنیم می بینیم که در هر ثانیه 25/1 نفر خودکشی می کنند. اینها مرگ و خودکشی و زجر و عذاب را تنها راه رهایی برای خودشان می دانند. لاوِی در کتاب مقدس خود شیطان را به عنوان یک بز بر روی زمین نمایش داده است (بز بافومت). و بیان میکند که شیطان نماینده خدا بر روی زمین بود و خبرهای بد را برای خدا می برد، به جایی رسید که زمین را در سیطره خود گرفت و خدا شد. که فیلم مرد 200 ساله برگرفته از همین تفکر است.
این پژوهشگر و محقق شیطانپرستی در مورد علامتهای دیگر این فرقه گفت: از علامتهای دیگر این فرق? ضاله، پنتاگرام (ستاره پنج پر وارونه) و صلیب وارونه (نماد ضد مسیح) است. "سیب سفید" نشان? فریب انسان در بهشت توسط شیطان و نماد تسلط شیطان بر انسان است که این نشاندهند? این است که آنها کاملا" از داستانهای دینی ما آگاهند و از آن استفاده می کنند. برج ابلیسک که نماد معروف شیطان پرستی است در اکثر کشورهای دنیا ساخته شده است. امروز لباسهایی در بازار به فروش می رسد که عبارات مربوط به شیطانپرستی روی آنها نوشته شده است مثلا" «خدا را بکش، پدر و مادر خود را بکش، خود را بکش». حتما" لازم نیست که کاری که انجام میدهیم نسبت به آن آگاه باشیم. چرا سلمان جا پای رسول الله میگذاشت؟ ما وقتی به دنبال چیزی میرویم آرام آرام در جان ما اثر میگذارد. این همان جا پای شیطان گذاشتن است، همان خطوات شیطان است.
وی در مورد اقدامات دیگر شیطانپرستی اظهار کرد: کلیسای شیطانپرستی یک مجموعه کامل است. اگر ما در سی سال اخیر برای مساجدمان کانون درست کردیم که کارهای آموزشی و فرهنگی و تربیتی انجام دهیم، کلیسای شیطانپرستی هم درمانگاه دارد هم بیمارستان هم آرایشگاه هم سینما که موجودات شیطانی درست میکند. آنان از طریق سینما و فیلمهایشان هم از لحاظ مادی خود را تأمین میکنند و هم تفکر خود را اشاعه میدهند مانند فیلم مومیایی. همچنین آنها تصاویری را برای کودکان طراحی میکنند تا به وسیله آن وقاحت شیطان شکسته شده و در ذهن کودک تصویری خاص از شیطان شکل گیرد که آنگونه که همه میگویند شیطان بد نیست چون میخندد و میخنداند. مانند «باب اسفنجی» که یک شخصیت شیطانی دوست داشتنی در غرب است که کلیسای شیطان آن را ساخته است و ما هم بدون هیچ تأملی آن را برای کودکانمان نمایش میدهیم. تمسخرهایی که نسبت به ادیان مختلف صورت میگیرد در آئین شیطانپرستی یک اپیدمی است. مثلا" در یکی از پوسترهای معروف آنان شیطان توسط عیسی بر روی صلیب به سوی مردم نشانه رفته است.
در پایان این نشست استاد هادیپور تصریح کرد: چه بخواهیم و چه نخواهیم شیطانپرستی در جامعه امروز ما یکسری رشدهایی را داشته است. جهان غرب از جوانهای ما چنین استفادهای کرده است تا این جوانان را به زانو درآورد. به قول آیتالله جوادی آملی شیطان به منزله این نیست که کسی را میکشد بلکه آنقدر به دست و پای تو تیر میزند تا از پا بیفتی و آنوقت یک افسار به گردنت میاندازد و تو را هر طرف بخواهد میبرد. شیطان خیلی راحت جوانهای ما را این طرف و آن طرف میکند.
یادآوری میشود، این نشست به همت توسط فرهنگسرای انقلاب و با همکاری موسسه نور قدس جوان، بسیج دانشجویی علمی ـ کاربردی و موسسه فرهنگی روایت فتح برگزار شد. |